جدول جو
جدول جو

معنی رافع هندی - جستجوی لغت در جدول جو

رافع هندی
(فِ)
هندی، سید محمد کاظم فرزندابوالقاسم و برادر سید احمد حسین. وی از شعرای هندوستان و در خدمت شاه فرخ سیر بود. قطعۀ زیر ازوست:
بهار تازه ای دیدم رخش را نیمرنگ امشب
که میزد آتش صدرنگ در شهر فرنگ امشب
کنون ماند دل صدچاک چاکم تا دم محشر
ز مژگان درازی خورده ام زخم خدنگ امشب.
(از الذریعه ج 9 بخش 2) (قاموس الاعلام ترکی ج 3).
رجوع به صبح گلشن ص 171 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فِ)
سوق، از دروازهای شیراز بوده است. (شدالازار ص 59، 90) ، محله ای ببغداد، دور از دجله. (معجم البلدان) (مراصد الاطلاع)
لغت نامه دهخدا
(یِ هَِ)
شیخ خضر از شعرای قرن یازدهم هجری قمری که همزمان با تسلط افاغنه بر صوبۀ بهار از سرزمین هند در شهر پتنه از آن منطقه سکونت داشت و تا پایان زندگی زناشویی نکرد. رامی در حدود سال 948 هجری قمری تولد یافت و در سال 1027 هجری قمری درگذشت. او را دیوانی است که دارای 6000 بیت شعر است. (از الذریعه ج 9 بخش دوم). و رجوع به میخانه چ لاهور ج 3 ص 574 شود
لغت نامه دهخدا
(یِ هَِ)
تخلص یکی از شعرای هندوستان بنام کفایت علی از اهل مرادآباد. منظومۀ ’بهار خلد’ از اوست. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
پادشاه ناحیۀ سند در هندوستان: چون روزگار آیند سپری شد پسرش راسل پادشاه گشت. (مجمل التواریخ و القصص ص 120)
لغت نامه دهخدا
(فِ عِ یَ)
سید محمد رفیع معروف و متخلص به رافع یزدی. از گویندگان صاحب دیوان بود. اواز یزد بسوی دهلی روی آورد و آنگاه به کشمیر رفت و در آنجا سکنی گزید. شرح حالش در روز روشن ص 235 آمده است. گمان میرود او همان رافع کشمیری باشد. (از الذریعه ج 9 بخش دوم ص 349). و رجوع به رافع کشمیری شود
لغت نامه دهخدا
(غِ بِ هَِ)
میرمبارک بن سید عاصم بن عبدالله و نیاکان وی از قصبۀ امام میباشند که از نواحی بلخ است ولی ابتدا در دکن و سپس در مدرس رحل اقامت افکندند راغب بسال 1203 هجری قمری در مدرس دیده بر جهان گشود. وی غیر از دیوان شعر دو مثنوی بنام ’ساقی نامه’ و ’فراقنامه’ دارد. شرح حال و آثار او در صبح گلشن ص 170 و قاموس الاعلام ترکی ج 3 و ریحانه الادب ج 1 آمده است. (از الذریعه ج 9 بخش 2 ص 349). مدرس تبریزی این بیت را در ریحانه الادب (ج 3 ص 68) از وی آورده است:
ز اضطراب خود آرام یافتم راغب
بسان جنبش گهواره شد تپیدن من
لغت نامه دهخدا